loading...
مهاجر عشق
لایو بازدید : 2 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)
آقايان؟؟دلاوران؟؟جوانان؟؟

باور كنيد دو دستي چسبيدن به فرمون اتومبيل كار خانوم هاست...آيا دوست داريد خانوم سين بياد اينجا و سوژتون كنه؟؟اگر جوابتون منفيه پس دولا شو همين الان اون صندليه ماشينتو بده عقب...آهان...يه ذره ديگه...همچين بتوني لم بديا...خوبه بسه ديگه ...آفرين...حالا شيشه ي ماشينتو بده پايين دستتو بذار لب پنجره در همون حال با انگشتاتم فرمونو بگير...ماشينت كولرم داره مهم نيست شما پنجره رو بده پايين همين كاري كه ميگمو بكن دهع...ژست مردونه بهتر از كولره:دي اصن عرق سوز شو بمير! ولي از ژست مردونه غافل نشو:||

دست راستتم همچين آزادا...راحت...هركار خواستي باهاش بكن من اجازه ميدم:دي...اصن دستتو بكن توو دماغت...توو موهات...سيگار بكش...دنده عوض كن...آهنگ عوض كن...آيينتو صاف كنو خودتو تووش ببين...داشبردتو باز كنو ببند...خلاصه كه راحتي داداش...من ميذارم:دي...فقط تورو اون جون جدت بذار دو دستي فرمون چسبيدن مال خانوما باشه...اصن ما تمام سوژه شدن هامونو به جون ميخريم:دي فقط شما ژست هاي خانومارو نگيريد زيرا كه براي يك آقا دو دستي چسبيدنه فرمونو صندلي توو دهن فرمون بودن افت داره!!ماها كه باهاش بزرگ شديم افت نداره واسه نسوان

توي جاده...واي خداي من توي جاده اي كه مسير جلوت باز...يعني ديگه منه ناواردم اونجا بهم ماشين بدن با سرعت ميرونم كيفم ميكنم...اونوقت يكي افتاده بود جلوي ما...نميكرد يه ذره بكشه كنار  بشه سبقت گرفت ازش...دو دستي فرمونو چسبيده بودن...صندليشون هم توو دهانه فرمون! ...از همه مهمتر اينكه رانندشم مرد...سرعتم كه لاك پشت...خب عزيزمن اگه ميترسي...اگه رانندگيت هنوز خوب نيست يا كلا خوب نيست خب مجبوري توو جاده بشيني؟؟بنده كلا خب با سرعت اونم توو جاده اصلا موافق نيستم و دائمم به پدر گوشزد ميكنم كه بابا يواش تر برو ولي اينبار ديگه انقدر به اينجام!! رسيده بود هي به شوخي ميگفتم بابا بپيچ جلو بكشونيمش پايين بعد نگهش دار من يه دل سير بزنمش 

پ.ن:الان كه داشتم وارد وبم ميشدم توو به روز شده ها اسم يه وب منو خيلي به فكر فرو برد...نوشته بود نيم كيلو باش ولي مرد باش!

عزيزم خب مرد نيم كيلويي به چه دردي ميخوره؟؟نه خب با نيم كيلو چيكار كنيم؟؟بغلش كنيم؟؟بذاريم توو جيبمون؟؟چيكار كنيم؟؟يه 80-90 تايي رو ديگه بايد باشه خب کم کمش چرا آخه انقدر کم توقعی؟؟

پ.ن۲:بنده روزهایی در چشم اندازم دارم میبینم که دچار کمبود وقت بشم بنابراین احتمالا این آخرین پستی خواهد بود که نظرخواهیاش بازه...از اونجایی که میدونم شاید دیگه وقت نکنم براتون کامنت بذارم اگر پستی هم بنویسم برای خودمو نظراتشو میبندم که شرمندتون نشم...

دیگه اینکه بفرمایید کلوچه شمال الان


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 123
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 92
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 94
  • بازدید ماه : 147
  • بازدید سال : 149
  • بازدید کلی : 1,501