روی ایوانِ پاییزی خانه
در پی رویایی ساده ،آرام گفتم :سلام
و کلاغهای روی دیوارِ تنهایی
تقدیر را در رنگ بالهایشان تفسیر کردندُ...
کبوترانِ سپید خاطره
خیال تو را آورند
هرچند تمام خیالُ ...خاطره جای خالی ات را
پُر نمی کنند ، اما.....
کلاغها هم زیاد شلوغش کردند.